رهام منرهام من، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

رهام

تمرین چهار دست و پا

1393/6/16 11:16
نویسنده : مامان مژگان
276 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عمر مامان محبت

عزیز دلم تقریبا 10 روزی می شه که سینه خیز می ری و 2-3 روزی می شه که حسابی داری برای چهاردست و پا تمرین می کنی،  می تونی روی زانوهات وایسی ولی فعلا نمی تونی قدم برداری و به سمت جلو بری، فکر کنم تا آخر همین هفته بتونی به راحتی چهاردست و پا بریمحبت

حسابی شیطون شدی پسر گلم، خیلی خیلی کنجکاوی، هر چیزی برات جالبه ،بخصوص سفره غذا خندونک، سفره که پهن می شه شیرجه می زنی تو سفره و دوست داری همه چیز رو بهم بریزی  کچلمحبت اول هدف رو شناسایی می کنی و با سرعت تمام به سمتش حرکت می کنی و هیچ چیز هم نمی تونه مانعت بشه خندونک

راستی مامانی پیانو رو هم خیلی دوست داری، نمی دونی چه سر و صدایی راه می ندازی وقتی پشتش می شینی، من و بابایی هم که کییییییییییف می کنیم که پسرمون داره برامون پیانو می زنهبغلخندونک

مامانی جمعه با مامان بزرگینا رفتیم پارک پیکنیک ،خیلی پارک قشنگی بود، خیلی خوش گذشت بهمون، شما هم حسابی کیف کردی مامانبوس 

قول می دم به زودی عکسات رو بزارم نفسمآرام

مامانی این روزا خاله مریم عزیزترین شخص زندگیته، حتی از مامانی و بابایی هم بیشتر دوستش داری، تو اوج گریه اگه خاله مریم رو ببینی گریه ات قطع می شه و شروع به بازی می کنی باهاش، البته که خاله مریم هم خیلی خیلی دوستت داره و دائما برات لباس و اسباب بازی های قشنگ قشنگ می گیره محبت

مامانی این روزا بر خلاف روزهای اول تولدت که بسیار شبیه بابایی بودی، شبیه مامانی شدی و یه جورایی با بچه گیای مامانی مو نمی زنی بغل چشم و ابرو، لب و دهان و بینیت کاملا شبیه منه ومن کلی خوشحاااالم از این موضوع چشمکخندونک

پسر گل، رهام عزیزم خیلی خیلی دوستت دارم نفسممحبتبوسمحبت

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان عسل 
18 شهریور 93 10:30
ماشالله بهرهام جون ایشالله که زودراه بیفتی تامامانت ذوق بکنهمن خودم همیشه وقتی عسل چهاردست وپانمیرفت به مامانم می گفتم مامان کی میشه من راه رفتن عسل وببینم الآن عسل بدوبدو میکنه مامانم میگه یادته می خواستی راه رفتنشو ببینیبه وبم بیاخوشحال میشم باهم دوست بشیم
مامان مژگان
پاسخ
سلام عزیزم مرسی عزیزم، ممنون که به ما سر زدین آخ که چقدر این عسل خانوم شما خوردنییهباعثه فتخاره
آیدا
18 شهریور 93 12:15
عزززییییییزز دلمی... آخ جون همه وسایل خونه رو بهم بریز خاله.. باشه آیکون یک خاله با چشم های شیطانی دلم تنگ شده براتون.. خیییللییی
مامان مژگان
پاسخ
وای آیدا جون خیلی وروجک شده دائما باید یه نفر مراقبش باشه ما هم دلمون برات خیلی تنگ شده آیدا جون دیشب خوابت رو می دیدم که با یه گروهی با هم رفته بودیم کوه نوردی، فکر کن باردار بودی و اومده بودی کوه بخش بدش اینجا بود که رئیس عزیزت هم اومده بود تو کوه با هم آواز می خوندیم و خوش می گذروندیم
سارا
19 شهریور 93 16:21
سلام .آفرین به این گل پسر.ماشاا... پسرتون خیلی ملوسه.منم خیلی دلم میخاد آرسام چهار دست و پا بره .به وب ما هم سر بزنید.
مامان مژگان
پاسخ
سلام عزیزم، عکسای آرسام عزیز رو دیدم، خیلییییییی خوردنیه ماشالا آرسام نشستن رو خیلی زودتر از رهام شروع کرده و به زودی زود چهردست و پا هم می تونه بره خیلییییییی نمکی می شن و قتی سینه خیز و چهر دست و پا راه می رن مرسی که به ما سر زدین
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رهام می باشد