رهام منرهام من، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

رهام

از طرف بابایی

سلام بابایی جونم .نفس نازنینم  هیچ جمله ایی هیچ حرفی نمی تونه بیانگر احساسی که من به تو عزیز دلم دارم باشه فقط خدای مهربون میدونه که من چقدر دوست دارم بهت عشق میورزم بهت افتخار میکنم از اینکه بابایی تو گلم هستم احساس غرور میکنم هزار تا نقشه برای آیندت دارم با هم بریم شنا با هم بریم فوتبال با هم فوتبال نگاه کنیم وای چه کیفی داره. بابایی الان که دارم برات مینویسم ازون شبهایی که روز خوابیدی والان هی بهونه میگیریو گریه میکنی وهی تمرکز منو بهم میریزی و  مامانی با حوصله وبا عشق بهت ارامش میده . مامانی خیلی مهربونه من خیلی خوشبختم که تو و مامانی رو دارم پسرم نفسم عزیز دلم کار من و مامانی شده روهام یه روز نگرانیم که چرا...
21 اسفند 1392

از طرف خاله آیدا

سلام عزیزم، این پست فقط مخصوص شماست. نمی دونم چطوری می خواستم به دیدنت نیام. منی که خیلی وقت بود منتظر به دنیا اومدنت بودم. پا به پای مامان مژگانت دنبال می کردم و روزشماری می کردم. دروغ چرا!! امیدوار بودم وقتی برای دیدن شمامیام هم بازیت رو توی دل خودم داشته باشم. دوست داشتم با مامانیت از تجربیاتش حرف بزنم و با خودم فکر کنم چه خوب که مژگان از من جلوتره و من می تونم کلی ازش یاد بگیرم. مامانیت خیلی خسته بود. ولی برق شادی رو میشد تو نگاهش ببینی. میدونی همه اش بخاطر حضور مبارک شماست  خاله آیدا شما رو خیلی دوست داره. هر وقت مامانت دعوات کرد فقط بیا به خودم بگو برخورد کنم با مامانیت. هر چند مامان مژگان اونقدر قلب مهربونی داره که بر عکسش ب...
12 اسفند 1392

عزیزکم خوش آمدی

  سلام عزیز دلم. خوشگل خاله. این وبلاگ رو مامانی برای شما و ثبت خاطرات شما درست کرده. ولی مامانی فعلا تمام وقتش مال شماست. اینه که فعلا خاله ایدا برات می نویسه تا شما به مامانی  یه کم زمان بدی و مامانی بتونه خاطراتت رو اینجا برات بنویسه. شما دقیقا 44 روز پیش بدنیا اومدی. کلی آدم اینجا منتظر اومدنت بودند و برای دیدنت لحظه شمار می کردند.  امیدوارم در تمام مسیر زندگیت ثابت قدم باشی،بزرگ بشی،پیشرفت کنی !1 و بدون در تمام مقاطع زندگیت پدر و مادر مهربونت مثل کوه پشتیبانت هستند و از شما حمایت می کنند.دوستت داریم عزیزم ...
12 اسفند 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رهام می باشد